کوثرکوثر، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
بابا صادقبابا صادق، تا این لحظه: 44 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
مامان سارامامان سارا، تا این لحظه: 34 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

کوثر و محمد رضا مشکوری

بدون عنوان

روز جمعه مثل همیشه رفتیم خونه مامان جون اینم کوثر خانمی اماده برای رفتن  واینم عکس های دخملی با مو های پریشون منزل مامان جون چیکار کنم اخه نمی ذاری هیچ چیز تو موهات بزنم البته بعدش خاله زهرا دزدکی یک گیره زد تو موهات که قبل از اینکه بفهمی چند تا عکس ازت گرفتم   و جمعه عصر رفتیم خونه دوست بابایی عمو مسعود باب...
8 تير 1392

بدون شرح

دخمل گل مامان اماده شده که با ماشین خودش بره بیرون یا به زبون خودش دَردَر بوس بوس                   ...
1 تير 1392

مسافرت

این چند وقتی رو که عکسات رو نفرستادم مسافرت رفته بودیم البته خودمون تنها نه با خاله زهرا و فاطمه خیلی خوش گذشت بیشتر شهر های استان فارس رو رفتیم مثل شیراز .نیریز .استهبان .سپیدان . سیدان . مرودشت . فسا .تخت جمشید . تادوان .خفر و ... خیلی جاهای دیگه که اسمشون رو فراموش کردم اما عکس های زیادی ازت گرفتم ولی بیشتر جاها هم یا تو خواب بودی یا هم جاهایی مثل ابشار مارگون و شش پیر چون ابش خیلی سرد بود تو رو نزدیکش نمیبردیم زیاد و همش بغل بابایی بودی اخه میترسدی ولی در کل عکس های زیادی ازت گرفتم برییم ببینیم ...
20 خرداد 1392

بدون عنوان

چند روز پیش رفته بودی دور کمد لباسام وروسری من رو برداشته بودی و دیدم خودت تو حال  نشستی و داری باهاش بازی میکنی و دور دست و پای خودت می پیچی مثل اینکه دعوا داشتی و شب هم اماده شدیم که بریم بیرون اینم کوثر خانمی اماده رفتن   ...
4 خرداد 1392

بدون عنوان

    «شعر روز پدر»   پدر ای وجودم از تو قدرت و توان گرفته ای که از دم نفس هات هستی من جان گرفته   ****شعر روز پدر**** پدر ای که از تو جاری خون زندگی تو رگ هام ای که از نور دو چشمت نور زندگی به چشمام   ****شعر روز پدر****   پدر امروز به پاهام دیگه نای رفتنی نیست جز دریغی رو لب هام دیگه حرف گفتنی نیست   **** شعر روز پدر ****   پدر، پیچ و خم راهم نمیخوام بی راهه باشه گل سرخ آرزوهام توی فکر غنچه باشه ****شعر روز پدر****   پدر دست یاری تو اگه دستامو نگیره کوره راه رفتن من مثل شب هام می ش...
29 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دیروز من و تو دختر گلم تو خونه تنها و بیکار بودیم برای همین هم من مشغول عکس گرفتن از تو دخمل ناز مامان شدم که دیگه هیچ کدومش توضیح نداره همش بدون شرحه ...
29 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

ببخشید دخملی اخه همش بخاطر خودته که نتونستم چند هفته عکساتو بفرستم چون که سیم رابط دوربینم رو قطع کرده بودی و تا وقتی بابایی یکی دیگه پیدا کرد که بخره دیر شد ببخشید ولی عکس های تازه دارم که چند تایی رو امروز و بقیه اش رو فردا  یا پس فردا می فرستم خوب اینم کوثر خانم خونه عمه حمیده و کوثر خانم در پارک ...
28 ارديبهشت 1392